تیتر امروز

مطهرنیا: محاصره اقتصادی ایران در زمان اوباما و هیلاری کلینتون آغاز شد/ اسرائیل و آمریکا به ضد واقعه ۷ اکتبر نیاز داشتند
رئیس اندیشکده آینده‌اندیشی سیمرغ در گفت‌وگو با دیدارنیوز

مطهرنیا: محاصره اقتصادی ایران در زمان اوباما و هیلاری کلینتون آغاز شد/ اسرائیل و آمریکا به ضد واقعه ۷ اکتبر نیاز داشتند

گفت‌وگوی مهدی مطهرنیا با سرویس بین‌الملل دیدارنیوز حول محور جنگ ایران و اسرائیل و نقش و نقشه آمریکا را ببینید و بخوانید
اینجا جان «کارگر» کالا است!
«دیدارنیوز» به بهانه روز کارگر، آمار ضدو نقیض فوتی های کارگری را بررسی می‌کند:

اینجا جان «کارگر» کالا است!

در این گزارش تنها به گوشه‌ای از نابسامانی حوزه کارگری به ویژه تناقض‌گوی مدیران دولتی در مورد آمار حوادث ناشی از کار خواهیم پرداخت.
فصل ساماندهی قوانین فرار رسیده است
ابوالقاسم جراره در گفت‌وگو با «دیدارنیوز»:

فصل ساماندهی قوانین فرار رسیده است

یکی از نامزدها دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی معتقد است که با توجه به انباشت قوانین، در دوره بعدی نمایندگان باید آنها را ساماندهی کنند.
اربعین، روز حسینی شدن و اجابت دعای "فیالیتنی کنا معک"

 حسین واقعی یا حسین بَرساخته نیاز

امروز اربعین شهادت امام حسین (ع) سید الشهدا و یارانش است و به همین بهانه خسین جعفری پژوهشگر دینی یادداشتی برای دیدارنیوز تنظیم کرده است.

کد خبر: ۱۵۵۳۴۳
۱۱:۰۸ - ۱۵ شهريور ۱۴۰۲

 حسین واقعی یا حسین بَرساخته نیاز

 

دیدارنیوز ـ حسین جعفری*: به باور من محدود و محصور کردن شخصیت امام حسین (ع) به یکی دو ماه محرم و قبل آن، حسینی می‌سازد که با حسین واقعیِ موجود در تاریخ مطابقت ندارد. اگر قرار است سیره و رفتار حضرت در برابر حاکمان الگو قرار گیرد؛ حداقل بازه زمانی مورد قبول، از دوره ی خلافت امامت امام حسن (ع) و تعامل حسین همگام با امام حسن با معاویه شروع می شود؛ خصوصاً بازه‌ی ده ساله دوران امامت حسین با معاویه بسیار مهم می نماید و البته از رجب سال ۶۰ هجری که یزید بعنوان خلیفه معرفی می‌شود تا محرم سال ۶۱ که امام به شهادت می رسد.(۶ ماه رجب تا محرم) و اوج بروز و ظهور امام در مواجهه با حاکم جور است.

وقتی حسین محصورِ در یکی دو ماه می شود یعنی می‌توان حسینی بَر ساخت که گریستن برای او مایه نجات است (تشیع صفوی) و هم می توان او را امامی نشان داد که همیشه در حال جهاد و قیام و جنگ و ستیزه بوده (تشیع علوی) و حتی می‌توان او را چون امامی بازسازی کرد که در عین آن که همانند تشیع صفوی فردی و شخصی نیست و می خواهد در دامان اجتماع حاضر باشد اما به هیچ وجه خاصیت تشیع علوی مد نظر شریعتی را هم ندارد که جنبه‌ی انتقادی و ایستادن در برابر ظلم دارد؛ بلکه همانند تشیع صفوی به نوعی مروج تبعیت مطلقه از حاکمان است. نوعی تشیع علوی پاستوریزه شده؛ تشیع علوی جدید!

در حقیقت حسین برساخته بیش از آنکه مستند به واقعیات تاریخی و منطبق به واقع باشد، متکی به آرزوها، اوهام و از همه مهم‌تر وابسته به احتیاج ماست و به جهتِ همین نیاز است که حسینی متناسب با رفع آن نیاز برساخته می شود. در صفویه نیاز به حسین به آن شکل بود و لذا مقاتل آنگونه نوشته می‌شد و قبل از انقلاب احساسِ نیاز به حسین انقلابی بود و حسین وارث آدم نوشته شد و امروز که طبقه حاکم، نیازمند به ترویج تبعیت از حاکم هستند، حسینی ترسیم می شود تا تبعیت مطلق از قدرت را تئوریزه شود!

ادعای این نوشته آن است که اجابت دعای "یا لیتنی کنا معک" زمانی مقدور می شود که توفیق شناخت حسین واقعی را بدست آوریم نه آنکه بر موجود موهوم و بت واره ای نام‌ حسین نهیم و بدین گونه با دست خود، از حسین دور شویم!

کوفیان را نمی شود براحتی ملامت کرد در حالی که خود مکی مسلک‌ایم!

حضرت علی(ع) می فرماید: "فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ... اگر باطل با حق نمى آميخت بر جويندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشيده نمى گشت، زبان معاندان از طعن بريده مى شد. ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل درهم مى آميزند." و این یعنی در تحلیل و قضاوت ساده سازی نکنیم و تصور نکنیم که در وقایع بیرونی؛ حق چنان روشن و باطل چنان تیره است که بی تردید و ظن و گمان می توان حق را از باطل تمایز داد و در مرحله ی بعد دست به انتخاب حق زد.

... مهم‌ترین ضعف ما در تشخیص حق و باطل این است که افراد را معیار حق و باطل می گیریم! "انک لملبوس عليک، ان الحق و الباطل لا يعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله؛...تو سخت در اشتباهي، حق و باطل را با معيار جایگاه و شان شخصيت‌ها نمي‌‏توان شناخت. نخست خودِ حق را بشناس که اهل حق را خواهي شناخت و خود باطل را بشناس که اهل باطل را خواهی شناخت."

بماند حتی وقتی که حق را از باطل تمیز دادیم، کُمیت بسیاری از ما در "حمایت به موقع" از حق می‌لنگد و ترس از حفظ جان وموقعیت و معاش و آبرو و انواع تردیدهای خانه براندازِ دیگر عارض‌مان می‌شود تا نتوانیم در بزنگاه عمل، "به موقع" عمل کنیم! بدیهی است اگر بتوان بر ترس حفظ جان و آبرو و...غلبه کرد اما تا تردیدهای ذهنی زائل نشود، توفیق حمایت بمدقع از حق بدست نمی آید.

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا یعنی ما در هر لحظه، در حال انتخاب میان درست و نادرست، حق و باطل هستیم. کوچکی و بزرگی موضوعات فرقی ندارد؛ مهم آن است که دائماً باید انتخاب کنیم و سره را از ناسره تشخیص دهیم. یعنی آنچه برای اهل مدینه و اهل مکه اتفاق افتاد که از همان ابتدا کاری به کار و حرکت امتناعی ( و نه قیام) حسین نداشتند و یا واقعه‌ی تلخی که برای مردم و خصوصاً شیعیان کوفه افتاد که در ابتدا از حرکت امام حسین حمایت کردند اما در انتها، وقایع طور دیگری برای‌شان رقم خورد؛ برای ما هم در حال تکرار است. یعنی هر لحظه ما هم همانند اهل مکه، اهل مدینه و کوفیان در برابر تردیدها و بدفهمی ها و ترس ها و ... قرار داریم.

به باور من ساده اندیشی بلکه غیر منصفانه است در حالی که خود؛ همانند اهل مکه و مدینه عمل می کنیم، با غرور و تبختر، کوفیان سال ۶۰ هجری را ملامت کنیم.

اگر قرار است سیره و رفتار حضرت در برابر حاکمان الگو قرار گیرد حداقل بازه‌ی زمانیِ مورد قبول از دوره امامت امام حسن(ع) و با توجه به تعامل حسینِ همگام با امام حسن در همراهی با معاهده صلح با معاویه است.

در فرازهایی از این دوران تامل کنید تا قبول کید آنچه از حسین برای‌مان بر منابر نقل می‌شود قصه‌ای تخیلی است که با حسین واقعی فاصله‌ای نجومی دارد. آنچه از تاریخ نقل می‌شود با استناد به "مقاله‌ی پژوهشی" گزارش کربلا از آغاز تا پایان" به قلم رسول جعفریان است‌.

۱- جناب عثمان بن عفان از سال ۲۳ تا ۳۵ (ه ق) بعنوان خلیفه‌ی سوم بر مردم حکم رانده و در سال ۳۵ پس از شورش‌های گسترده و اعتراضات مردمی، به دست معترضان کشته می‌شود.

مرگ خلیفه سوم، چنان شقاقی میان امت بوجود می آورد که شاخه های شوم این اختلاف، نه تنها در دوران حکمرانی امام علی و وقایع تلخ و جانسوز سال ۶۱ هجری و شهادت امام حسین(ع) که متاسفانه تا زمان حاضر نیز استمرار یافته است.(و منازعات میان افراطیون مذهبی، ریشه در زنده نگاهداشتن آن شقاق شوم دارد.)

۲- درگیری و اختلاف میان مسلمین در موضوع "مرگ عثمان" چنان سترگ است که مدینه و مکه و خصوصاً کوفه تا سالیان بعد (و علی الخصوص در وقایع عاشورا)، تحت تاثیر این گروه‌ها قرار می گیرد: طرفداران و حامیان علی(ع) که به شیعیان علی شهره بودند؛ طرفداران عثمان وطرفداران آل زبیر وحامیان امویان!

۳- امام حسن پس از شهادت حضرت علی در رمضان سال ۴۰ به نوعی به خلافت می رسد و بعد از ۷ ماه ناگزیر به امضای معاهده صلح با معاویه ای می شود که به خونخواهی عثمان آغازگر جنگ‌ بود. و این گونه در ربیع الثانی سال ۴۱ هجری خلافت معاویه بر بلاد اسلامی نه با بیعت که با معاهده؛ تثبیت می گردد.

۴- معاهده میان حسن(ع) و معاویه؛ ده سال استمرار می یابد و با شهادت امام در ۲۸ صفر سال ۵۰، معاهده مذکور با نظر امام حسین استمرار می یابد. به عبارت دیگر از سال ۵۰ هجری تا زمان مرگ معاویه در سال ۶۰ ، در روابط میان امام حسین با معاویه، معاهده ی صلح حسن بن علی که از قضا درست و کامل انجام نشده بود؛ حاکم می گردد.

۵- "امام حسین(ع) در دوره امامت برادرش، به طور کامل از سیاست وى دفاع می‌کرد. آن حضرت در برابر درخواست هاى مکرر مردم عراق براى آمدن آن حضرت به کوفه، حاضر به قبول رأى آنها نشده و فرمودند: تا وقتى معاویه زنده است، نباید دست به اقدامى زد. ... مردم کوفه ضمن یک نامه تعزیت به خاطر شهادت امام حسن، از رهبرى و امامت امام حسین(ع) استقبال کرده وفادارى خود را به عنوان یک شیعه به ایشان اعلام کردند. با این حال، امام در برابر فشار کوفیان فرمود: إنّ بینه و بین معاویة عهدا و عقدا لایجوز له نقضه."

۶- شاید اصرار معارضان کوفی بر خروج حسین از ولایت امری معاویه باعث شد که معاویه بارها امام را متهم به "فتنه" و شقاق میان مسلمین و اختلاف افکنی! نماید.

"... معاویه ضمن نامه‌ای به امام حسین (ع) از او خواست تا دست از شقاق و اختلاف افکنى بردارد و به مردم عراق اعتماد نکند.امام حسین(ع) از نامه معاویه برآشفت و ضمن "بیانیه"ای! به وی نوشت: آیا تو قاتل حجر بن عُدى و اصحاب نمازگزار و عابد او نبودى که با ظلم درافتادند، بدعت ها را انکار کردند و در این راه از چیزى نهراسیدند؛ … آیا تو نبودى که زیاد بن سُمیه را که در خانه عبید به دنیا آمده بود، به ابوسفیان بستى … و به این ترتیب سنّت رسول الله را ترک کرده، به طور عمدى فرمان او را رها ساختى و هواى نفس خود را به رغم هدایت الهى، پیروى کردى ..."

نکته مهم آن است که هیچکدام از این دو؛ ورای این مکاتبات تند، وارد عرصه مقابله عملی نشدند و خونی ریخته نشد تا معاویه مدعی انتساب خون‌های ریخته شده به حسین (ع) گردد. بلکه سفارش معاویه عملی شد که تا وقتى حسین آرام است و دست شمشیر نبرد، با او کارى نداشته باشند.

۷- یزید پس از مرگ‌ معاویه بی اعتناء به وصیت پدر، راه خشونت در پیش گرفت و"در نخستین مرحله، از حاکمش ولید بن عُتْبَة خواست تا از مردم مدینه براى خلافت او بیعت بگیرد و براى این کار از امام حسین(ع) شروع کند! "و " اگر حسین بیعت نکرد، او را بکش: إن أبى علیک فاضرب عنقه، و ابعث الىّ رأسه. "

"مروان با حسین روبرو شد و گفت: ترا به بیعت با یزید امر می کنم. در این وقت امام فرمود: إنّا لله و إنّا الیه راجعون، و على الإسلام السّلام. (إذْ بُلِیت الإسلام براع مثل یزید) ...امام حسین (ع) عزم مکه کرد و برای رفتن شب را انتخاب نمود تا مزاحمتی از سوی حکومت برای او پیش نیاید."

‍‍۸- امام حسین (ع) در حال خروج از مدینه در شب شنبه ۲۷ رجب سال ۶۰ این آیت قرآنى را که حکایت حضرت موسى و خروج او از میان فرعونیان بود می خواند: فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِین.( سوره قصص آیه ۲۱) موسی از شهر خارج شد در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای؛ عرض کرد: «پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایی بخش!»

۹- در مکه نامه کوفیان به دست امام می رسد و با اجابت اجمالی دعوت کوفیان راهی کوفه می‌شود مرحله‌ای که می توان نامش را تلاش برای ساماندهی قیام گذارد. البته این دوره خوش درخشید و دولت مستجعل بود زیرا پس از مواجهه با حر دانست که دعوت کوفیان به فرجام‌ نرسیده و کنترل شده، لذا قصد مراجعت و یا رفتن به سوی شهر دیگری جز کوفه می‌کند (یعنی برگشت به رویکرد و سیاست امتناع و عدم‌ مواجهه با نظام یزیدی) که مورد موافقت قرار نمی‌گیرد و در نهایت نیز وقتی ناگزیر به انتخاب میان بیعت با یزید یا مرگ‌ می شود به عهد و عزم اولش در مدینه بر می‌گردد، یعنی امتناع از بیعت با حاکمی چون یزید و انتخاب شهادت.

در واقع بدون‌ دیدن و تامل این پس زمینه ها باید شوربختانه اعتراف کرد آنچه از کربلا و حرکت عاقلانه امام حسین ابن علی گزارش می شود فقط یک قصه غیر مستند بهمراه ناله های عجوزانه است نه یک تحلیل مستحکم عقلی متکی بر وقایع مستند تاریخی!

به واقع، حرکت امام‌ حسین در پس زمینه ای اتفاق افتاده که در ابتدا امتناعی، در میانه حرکت؛ فعالانه و تهاجمی و در انتها منحصراً برای دوری از ذلت و بر مبنای آزادمنشی و احرار بودن انتخاب شهادت است و روشن است که خلط این سه برهه و موقعیت باعث بروز خطا در نتیجه گیری می شود.

تفصیل مطلب بماند در برای فرصتی دیگر.

دعا کنیم خداوند ما را با مرام و مشی و سیره حسین واقعی آشنا کرده تا حسینی واقعی باشیم.

*پژوهشگر دینی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی